آیلاآیلا، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 28 روز سن داره

آیلا خانم

باغ وحش حموم

مانی یه پکیجی واست گرفته بود(وقتی تو شکمم بودی) که صدای جالبی می دن رنگاش هم جالبن تو دوسشون داری... ببین چه خوشکل بغل کردی تازه خیلی دوس داری که بخوریشون هر دو تاشونو امتحان می کنی اما.......      دست خودت یه چیز دیگس بعد یه مدتی بازی و جججججججججیغ بالاخره خسته و میشی و رو تخت ما می خوابی     ...
26 بهمن 1392

وای آلاله سجادمو چیکار کردی.!!!!!!!!!!!!!

گل دخترم دیروز که نماز می خوندم تو رو گذاشتم کنار سجادم.......آخه خانمی اگه کسی کنارت نباشه...... بد اخلاق میشو گریه می کنی نمازم تموم شد که بابای از سرکار برگشت , رفتم تو حیاط شاید 3 دقیقه هم طول نکشید تا برگشتم دیدم بله خانم  خراب کاریاشو استارت زده ...
26 بهمن 1392

خمیازه!!!!!!!!!!

یه شب من کار داشتم به باباجون سپردم که تو رو بخوابونه.......... بعد اومد تو اتاق یه چیزی بردارمو ببینم شما دوتا در چه حالین دیدم بابا "نزدون" دهانشو باز میکنه و بعد از یه چن ثانیه می بنده گفتم چیکار می کنی؟؟؟؟ گفت: دارم ادا خمیازه رو در میارم که آیلا خویازه بکشه و خوابش ببره اینه که میکن هرکه را بهر کاری ساخته اند ...
26 بهمن 1392

خاله شهلا....

شهلا جونی امشب رفته بود عکاسی........ که عکسات رو که واسه حسنا ایمیل کردم رو چاپ کنه همش هم !!!!!!!!!!!!به من اس می ده و زنگ می زنه "الهی فداش شم نمکیه "..... "آبجی همه عکساشو واسم میل کن" و.................از اینن جور حرفا این یکی از اون عکساس..........خاله حسنااین عکستو Background لب تاپش کرده   هزارتا از اینا نازنینم واما..... یه روز بعد عید فطر بود که بردمت حمام......ازت این عکس رو گرفتم بابا جونی گفت که این عکس تاریخی میشه از بین عکسای رو که واسه مانی اینا فرستادم از این بیشتر خوششون اومد   ...
26 بهمن 1392

یادگاری

از اونجای که 1000ماشالا خانم شدی ست لباسای NB ت رو که دیگه خیلی وقته لازمش نداری باید بردارم(همه لباسات که واست کوچیک میشه رو برمی دارم  وقتی ایشالا بزرگ شدی کلی باهاشون ذوق کنیی ا از اینا استفاده نکردی      اینا رو از چند روز بعد از 1 ماهگیت  تا دو هفته پیش تنت می کردم ولی نازنینم ماشالا اینا هم واست کوچیک شدن همه رو شستم برداشتم ...
26 بهمن 1392

دومین سوغاتی

دومین سوغاتی رو بهاره جون وقتی14 روز از تولدت می گذشت واست از مشهد آورد خواستم بدونم میشه تنت کنم.......یعنی هنوز اندازت میشه الهی فدات شم داری با لبای خشکلت صداهای اون جوری در میاری 1000 تا اما مجال نمی دی که مگه خوشمزس....ولی این روزا همه چیز رو امتحان می کنه(رو تختی , فرش,بازو بابا جون, متکات و....) بده به من آقاجون شما به کار خودت مشغول باش.....لباسو خیس کردی مامان   اولین سوغاتی ,پارسال خاله مهتاب از کیش وشمال واست آورده بود بعد که قرار شد ازش استفاده کنی عکسشو واست می ذارم مرسی خاله جونی....مرسی بهاره جون ...
26 بهمن 1392

بالاخره بابا ما رو خرید برد

نزدیک 1 هفته اس....هر شب برنامه ریزی می کنیم خرید بریم ولی نمیشه البته دو ماه , می خوام واست لباس بیرون بگیرم ولی هر چی  گشتم لباسی که خوشم بیاد رو , پیدا نکردم تا اینکه دیشب  بعد از کلی گشتن ....داشتیم نا امید به سمت ماشین می رفتیم که چشمم به یه مغازه خورد و اینا رو واست خریدیم این هم واسه پاییز اگه رفتیم کرمانشاه مامان جون فعلا از لباسای دخترونه خوشم نمیاد, اسپرت واست خریدیم حالا ایشالا بعد خودت انتخاب می کنی ...
26 بهمن 1392

قصه حموم آی لی جون

نازنینم اولین حمومت رو  در 1392.3.2 حول حوش ساعت11.30 بود که مانی و خاله ویدا زحمت شو کشیدن دیگه تا روز دهم تولد به اصرار مانی حمومت ندادیم............روز 10 هم مانی و من (البته تنها بعنوان دستیار) با هم حموم دادیم که توی حموم نافت افتاد و دیگه از دستش خلاص شدی از اون به بعد به توصیه خاله مهتاب ..........هر روز صبح (تا قبل از 40 روزگیت) حموم می رفتی......... {اما از 15 روزگیت به بعد تا همین امروز ..........مامان تنها حمومت میده} البته همه جز خاله مهتاب .......می گفتن هر روز حموم رفتن بچه رو لاغر می کنه ...و,یه عده می گفتن 10 روز به 10 روز حموم ببر.....یه عده هم می گفتن یک روز در میون.... ا ما من تصمیم گرفتم تا قبل از ...
26 بهمن 1392

ای بابای شیطون

ببین مامان این بابای شما چطور سرگرمت می کنه؟!!!! تازه هر وقتم که می بوستت صورتت نقطه نقطه قرمز میشه ولی خودت دوس داری بابای بلاها سرت بیاره .......آخه تنهای خیلی ناراحت میشی و دل دماغ بازی با عروسکاتو نداری   ...
26 بهمن 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آیلا خانم می باشد