آیلاآیلا، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 28 روز سن داره

آیلا خانم

هدایا

سلام ناز گلم اینا یه سری از هدیه هات بودن که به دلیل عدم وقت نتونستم ثبت کنم   هدیه خاله مهتاب(مال وقتی که هنوز تو شکمم بودی) هدیه خاله مهتاب( اومدن خونمون -دی ماه نود دو-) هم موتور میشه هم قطار هدیه خاله مهتاب(رفتیم خونشون -آذرماه نودودو -) هدیه خاله شهناز(رفتیم خونشون -آذرماه نود ودو-) هدیه دایی مسلم( اومدن خونمون-دی ماه نودودو-) هدیه مانی(عروسک هدیه40ات و کلاه رفتیم خونشون) هدیه زهرا دخترعمه زینب هدیه عمه زینب(رفتیم خونشون) ...
26 بهمن 1392

برف

تو مسیر برگشت از خونه مانی اینا تا انزدیکیای ایلام شما خواب بودی وقتی هم که می خوابی خیس عرق میشی ......شبه قبلش برف اومده بود مسیر کرمونشاه ایلام بسیار زیبا شده بود نزدیک تونل که شدیم برف خیلی زیاد بود جون می داد واسه برف بازی ...ماهم عاشق اینکار..... اما شما که تازه از خواب بیدار شده بودی....از ماشین بیرون نیومدی ...خاله حسنا وشهلا به نوبت شما رو نگه داشتن تا  ما هم یه کوچولو برف بازی کنیم دلم نیومد ازت عکس نگیرم این تنها کاری بودی که از دستم بر می اومد ...
26 بهمن 1392

از ایلام به اهواز

واسه نماز یه توقف کوتاه داشتیم...... شما تا اون وقت درخت رو از نزدیک لمس نکرده بودی....برات جالب بود انگار می دونستی این چیز رو اولین بار که تجربه می کنی ببین بابا چیکار کرده البته خودش اون پشت موشتا حواسش هست دیگه بسه بریم...سخنی از بابا.... ...
26 بهمن 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آیلا خانم می باشد