آیلاآیلا، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 29 روز سن داره

آیلا خانم

گنج مامان

1393/7/9 9:31
نویسنده : پرنیان
537 بازدید
اشتراک گذاری

عزیز دل مامان بوسالهی دورت بگرده مامانمحبت

بابا جون هفته گذشته تشریف بردن اصفهان....من وگلم واسه چن روز تنها تو خونه تنها بودیم

مامان جون هر چی می گذره...بیشتر قدر و ارزش وجودت تو زندگیمون ملموس  می شه

بیشتر متوجه می شیم که حیات زندگیمون...وابسته به شماس....بیشتر بهمون ثابت میشه

که یه " در " ناب هستی....بیشتر عاشقت می شیم...اصن کلان زندگی واسه من وبابا شده

محبت محبت محبت محبت محبت محبت      آیلا      محبتمحبتمحبتمحبتمحبت

             تو گنج من وبابا هستی

اره مامان

اون چن روز هم دم مامان شده بودی ....طوری که خواب بودی دلم واست تنگ می شد ....منم میومدم

کنارت دراز می کشیدم...دستایه کوچیک تو نوازش می کردم...لپ تو می بوسیدم....سرمو کنار گردنت

می ذاشتم و گردنت رو بو می کردم...مامانم بوی تنت ...بوی معصومیت  و پاکی می ده...

اره با هم بازی کردیم...خونه رو گردگیری کردیم....صبحش رفتیم بیرون قدم زدیم....از دیدن گنجشک و

و گربه کلی ذوق می کردی....خیلی دوس داشتی بدوی......دسته کلید رو بهت دادم که کمتر به سنگ ها

دس بزنی.....از دستت که می افتاد می ایستادم کنارت که برش داری.....بعد خودت با شیطنت کلید رو به زمین

می چسبوندی...انگار که از دست افتاد...و با شیطنت به من نگاه می کردی

بابا واسم این دمپایی ها رو گرفته بود....اما حس مالکیتت گل کرده...همش این رو می پوشیدی و راه می افتی

اولش نمی تونستی تازه واسه پوشیدنش یه پروزه داشتی دیدنی.....اما بعدش اوسا شدی

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آیلا خانم می باشد