پیرایشگاه آناز
5 شمبه به پیشنهاد عمو وزن عمو شما رو بردیم پیرایگاه نی نیا..... زن عمو و حسن تو ماشین موندن ما وعمو بهاره رفتیم داخل ........وشما چند مین پیش از رسیدن به آرایشگاه خوابت برد...خیلی جالب بود تا وقتی که آخرین لحظات بیدار نشدی البته به لطف بابا بود که شما رو نگه داشته بود....... ببین مامان چه دقتی داره...اینه که میگن کار رو به کاردان باید سپرد بابا رو داشته باش الهی قربونت برم که این همه خسته بودی نگاه ....سرت رو سینه بابا جونه....ببین هنوز خوابی حتی با ماشین کردن دور کردنت بیدار نشدی اینم عمو جون ..... آقا اریشگر رفت سشوار رو بیاره روشن کردن سشوار همانو بیدار شدن شما همان من از این م...