آیلا در طبیعت
چهارشمبه بسمت خونه عمو اینا رفتیم
لردگان و نزدیکیای باغ ملک بسیار زیبا بود...نهار رو لردگان خوردیم
من واسه شما ماست ونعنا آورده بودم ترسیدم تو راه غذا سالم نباشه
شما همش به سنگا چش می دوختی.......این چشم دوختنا قضیه داره....وقتی
رو چیزی فوکوز می کنی هر طوری شه بهش دس می زنی
بابا کفشاتو پات می کنه که بری بگردی
خیلی باد می اومدو هوا به سردی می زد
نگاه ...نگاه ...به جونه...طبیعت اوفتادی
الهی قربونت برمت....که اینطور ذوق کردی
بابا رو دیدی ....... با چه آرامشی و خونسردیسنگ رو ازت می گیره
نهارو نماز خوندیم و از لردگان به سمت اصفهان رفتیم.....شما هم از 7 ساعتی که تو راه بودیم همش 3 ساعت خوابیدی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی