آیلاآیلا، تا این لحظه: 11 سال و 12 روز سن داره

آیلا خانم

یه شب بیاد ماندنی ویه صبح زیبا

1392/11/26 14:00
نویسنده : پرنیان
230 بازدید
اشتراک گذاری

شب جمعه بابا جون بیرون کار داشت تو که شبا 12 می خوابیدی یهو 10.30 خوابت برد

من هم 11 بعد از تمام شدن یانگوم خوابیدمخوابخوابخواب

بعد که چشممو باز کردم دیدم تو بابا جونی باهم بازی می کنیدمتفکرساکت

ساعت2.30 شب بود بابا هم خسته!!!

گفت ماشالا از 1.30 بیداره و پر انرژیه

منهمعصبانیشدم..........آخه روز قبل هم نخوابیده بودی

منم دلم واسه بابت سوخت نگرانگفتم تو بخواب من بیدار می مونم

خلاصه هر کاری کردمکلافه تا 5.30 نخوابیدی

بعد که خوفتیدی من هم تلفن هارو سایلت کردمساکتاز برق کشیدم

ولی خانمی برعکس همیشه که حدود 9 بیدار میشی 7.50 بیدار شدی

ما صبحانه رو کنار تو خوردیم ماشالا خوابت که نمی برد...........تازه یه کار تازه یاد گرفته بودی

میتونستی سرتو رو زمین بذاری

 

مامان فدای چشمای خوشکلت بره نازنینم

واما قضیه کوسنها>>>>> واسه اینه که دیگه زیر مبل نریخوشمزه

وقتی سعی داری به رو شکم بیای انگار همین کارو می دونی !!!!!!!!

آخه یه بار که اینجا گذاشتمت رفتم تو حیاط و برگشتم >....پاهات زیر مبل بود

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آیلا خانم می باشد