مامان جون بعد از اینکه لباسای نو رو پوشیدیم....عمو آهنگ کردی گذاشته بود..... زن عمو هم هفت سین رو چیدن..... شما و محمد حسن کلی رقصیدین....این سال تحویل از بس من مشغول شما دو تا بودم از رقصیدنتون وحرکاتتون لذت بردم که یادم رفت به خاله ها بزنگیم و تبریک سال نو بگیم وقتی که شما از رقصیدن دس برداشتید ساعت 1 بود تازه اونوقت بود که یادم اوفتاد تبریک عید نگفتم بهاره و شما و حسن وبابای قبل از سال تحویل بهاره یه دست بند واست گرفته بود ....خبر نداشت که شما از زیورآلات نمی پوشی همش دست می کرد بعد تو درش می آوردی اینم زن عمو جون....خیلی بهشون زحمت دادیم.... طوری که 95درصد از وقتی که خونه بودیم زن عمو جون تو آشپز خونه ب...